شهر تاریکی

شعر و متن های ادبی

شهر تاریکی

شعر و متن های ادبی

ما را باش

ما را باش رو چه درختی اسممون را جا می زاریم 

ما را باش 

قسمی جز اون دو چشم نا مسلمون که نداریم 

ما را باش 

به هواداری تو به هواداری تو 

شیشه می خونه را با سنگ شکستیم نا رفیق 

سنگ و شیشه اگه دو شمن من تو که موندگاریم ما را باش 

چشم خوشکیده داره به ناودون کوچه حسادت می کنه 

ما به این بغض سمج گفته بودیم ابر باریم ما را باش 

غزل کوچه ما غزل کوچه ما  قلندران کوچه عاشق که اینه 

فکر تازه عاشق پیاده را باش 

ما که سواریم 

ما را باش  اینا را باش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد